دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
بر سر جانان سخن ز میان بیامد ز لب دلگشا وز کرده خویش حاجت بیامد ز سوگ بنشسه ز دامان ابر زین چرخ فلک برگرفته ز میان چیستان همدمی راز به فلک می دهد نامه آن مرد ناشناس ز دلبرم ز کرده من ز ایام پیشین ز برم الهی تو گواهی که هر چه کردهام من گناه جز ز یک حطا نباشد و این بنده در گناه راز نهفته ز سینه ندارد این دلم ز دلدار فاش مکرده ندارد دلم راز تو مانده چون چیستان در نظرم جوابش را کجا باید گیرم من در بدرم من یکی کردم گناه و خود شرمسارم بکردم ز ندامت و اینچنین بیمارم یکی می کند گناه بسیار و سر دهد خنده ندامت که هیچ و شاداب و ترگل و خنده این چه رسمیست یکی یک گناه اینچنین پجمرده یکی غرق در گناه و شاداب ز خنده الهی، الهی سینه ای ده آتش افروز ولی کن راز این معما را ز من فاش گردون یا حق ************** شعر چیستان در این ایام با توجه به مسائل بوجود آمده در چت روم برای خودم سرودم ************** با تشکر از حضور شما عزیزان موضوع مطلب : شعر پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|